معرفغی کتاب: چالش سیاست دینی و نظم سلطانی
این پژوهش به بررسی مناسبات شکل گرفته میان علمای شیعه به منزلهی حاملان سیاست دینی و سلاطین صفوی به مثابهی عاملان نظم سلطانی اختصاص یافته است. گفتنی است در کتاب رابطهی میان علمای شیعه و سلاطین صفوی از نوع واهمگرایانه تلقی شده و چنین نتایجی به دست داده شده است: “1- عصر صفویه چنان که در عرصهی سیاست و حکومت، نقطهی عطف به حساب میآید، در حوزهی فرهنگ و اندیشه نیز نقطهی عطفی است و چنان که عرصهی سیاست، جولانگاه منازعهی قدرت است، عرصهی فکر و اندیشه نیز میدان هماوردی جریانهای مختلف فکری و مذهبی است. اصولیها، اخباریها، صوفیها و فلاسفه مهمترین جریانات فکری داخلی محسوب میشوند. 2- عاملی که باعث عدم رویارویی سلاطین و علما از فرقههای مختلف میشد. نیاز آنها به یکدیگر بود. صفویان نیازمند مشروعیتی بودند که بتوانند با تکیه بر آن در مقابل دشمنان خود به ویژه عثمانیان مقاوت کنند و علما نیازمند قدرتی بودند که با اتکای به آن بتوانند از تشیع و شیعیان حفاظت کنند. 3- همکاری و همگرایی میان پادشاهان صفوی و علما در سطوح ظاهری صورت میگرفت: یکی همکاری و همگرایی در کارکردهایی که به لحاظ شرعی ممنوعیتی نداشت و یا از نظر شارع، بر آنها تاکید شده بود. بخش دوم مربوط به قوانین بود که حکومت اعلام میکرد و این قوانین، برخاسته از فقه شیعه بود. بخش سوم مربوط به ایجاد تاسیسات و نهادهایی بود که از سوی دین بر منع آنها دلیلی وجود نداشت و یا تشویق بر ایجاد آنها شده بود از قبیل ساخت مدرسههای علمیه، مساجد، استنساح کتاب، نصب قاضی، شیخ الاسلامی و امامت جمعه”